-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Pham ... )
یکشنبه 23 آبانماه سال 1400 07:58
بیست و هفتم ماه می سال 1997 میلادی ، روزی بود که من سرانجام او را دیدم و در کنار او عکس یادگاری گرفتم ؛ قهرمان موسیقایی زندگیم : مایکل جکسون ! فکر نمیکنم در میان طرفداران ویتنامی که عاشق مایکل جکسون هستند ، افراد خوشبخت زیادی چون من وجود داشته باشند !!! در زمان این داستان من در لهستان زندگی میکردم و به واسطه برگزاری...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Darren ... )
سهشنبه 4 آبانماه سال 1400 20:13
دقیقا در تاریخ هفتم سپتامبر 1996 ، تور هیستوری مایکل جکسون آغاز گردید ؛ خیلی خوب به یادم میاد که صبح اولین روز بعد از آغاز تور ، مایکل جکسون رو در اخبار مشاهده نمودم ؛ او حقیقتاً عالی به نظر میومد و در بهترین شکل ممکن بود . من از اینکه متوجه شدم اون جمعیت خارق العاده 123000 نفری شب قبل در استادیوم تنها به عشق او حاضر...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Ali_MJfollower ... )
یکشنبه 13 مردادماه سال 1398 09:59
سلام و درود بی کران به تمامی عاشقان مایکل جکسون کبیر از سراسر هستی !! حدس میزنم خوندن عنوان این پست ، یه مقداری ذهنتون رو درگیر خودش کرده باشه . حتماً توقع داشتید این بار هم مثل همیشه ، بعد از دیدن عنوان " با خاطرات مایکل جکسون " ، اسم دیویدی ، پیتری ، مارگارتی ... چیزی رو ببینید ، اینطور نیست ؟؟!! راستش...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Olaf ... )
یکشنبه 19 خردادماه سال 1398 09:02
... حالا دیگه کم کَمَک خیل انبوه جمعیت جمع شده در لابی هتل به انتظار دیدن او داشت وارد مرحله جنون و شیدایی و خارج از حد کنترل می شد ؛ در حالیکه نگاهها همگی بر روی درب های ورودی هتل قفل باقی مونده بود ، شدت تنش و استرس هر لحظه و هر ثانیه فزونی می یافت . حال در بحبوحه اون صحرای محشر (!!) و در کشاکش اون لحظات پر آشوب ،...
-
میان پرده ( داستان Gabriela Bejan ... )
یکشنبه 28 مردادماه سال 1397 11:09
... من خاطرات زیادی از مایکل جکسون دارم ! یادم میاد تا قبل از 14 سالگیم کاملاً از طرفدارهاش به شمار میومدم ، به همه آهنگهاش گوش کرده بودم ، همه اشعارش رو یاد گرفته بودم و زمانی که نخستین ویدئو ازش رو دیدم ، دیگه مثل همه طرفدارهای دیگه به کلی عقل و هوش از سرم پرید ! وقتی که او نخستین بار در سال 1992 به رومانی اومد ، من...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Agnes Spett ... )
سهشنبه 26 تیرماه سال 1397 15:08
در نوامبر سال 2002 ، مایکل جکسون جهت دریافت جایزه Bambi به برلین سفر نمود و من و دوستم به هتل محل اقامت او رفتیم . علی رغم سرمای منجمد کننده هوا در آن فصل و در آن منطقه ، صدها طرفدار از اروپا و اقصی نقاط جهان جهت ملاقات مایکل جکسون آنجا جمع شده بودند . هر زمانی که مایکل از پنجره هتل به بیرون نگاه میکرد ، طرفداران آن...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Franziska Neurieder ... )
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1396 15:15
تقدیم به همه عاشقان خاص و قدیمی یگانه ارباب افسانه ها که با تک تک نفسها و ثانیه های عمر او در روزها و شبهای حضور سبزش در این جهان خاطره سازی ها و عشقبازی ها نمودند . تقدیم با عشق به کهنه سواران ارتش عشق مایکل جکسون که بهتر از همه دنیا نقطه به نقطه این واژه ها را با عمق وجود لمس میکنند : در طول روزها ، هفته ها و ماههای...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Pranav Dixit ... )
دوشنبه 25 دیماه سال 1396 16:49
اولین برخورد من در زندگیم با نام مایکل جکسون در شهری کوچک و خاک و خول گرفته به اسم Narayangaon در 80 کیلومتری زادگاهم یعنی Pune در هندوستان به وقوع پیوست . یادم میاد در حالیکه تنها یک پسر بچه 6 ساله بودم و داشتم اطراف خونه عموم ورجه وورجه میکردم ، یک دفعه در گوشه ای تاریک از اتاق زیر شیروانی چشمم به قفسه ای خاک گرفته...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Carole Crank ... )
پنجشنبه 6 مهرماه سال 1396 20:17
سلام و درود بیکران بر همراهان همیشگی و وفادار ارباب جاودان افسانه ها . روز و روزگار بر شما خجسته باشد ! راستش همیشه و هر بار بعد از خوندن خاطرات عمیق و تکان دهنده طرفدارها و عاشقان مایکل جکسون ، دقایقی با خودم خلوت میکنم و میگم : این بدون شک به یاد موندنی و تاثیرگذارترین خاطره ای بود که من تا به حال در کل عمرم از...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Julia Orendi، Birgit Hoffmann ، Dagmar Wendel و Monika Reimann ... )
جمعه 3 شهریورماه سال 1396 08:59
سلام و عرض ادب و احترام به محضر عاشقان راستین مایکل جکسون در سراسر گیتی . روز و روزگار فرخنده و شاد ... داستان امروز ما خاطره به یادموندنی و فراموش نشدنی 4 بانوی آلمانی به نامهای Dagmar ، Birgit ، Julia و Monica هستش که ماجرای سفر خودشون به تل آویو اسرائیل را در سال 1993 با دنیا به اشتراک گذاشته اند . خوب ، فکر میکنم...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Viraf Sarkari ... )
یکشنبه 11 تیرماه سال 1396 09:47
سلام و درود بی انتها به محضر یاران و عاشقان راستین و ابدی مایکل جکسون کبیر در سراسر گیتی ! وقت بخیر دوستان همیشگی ... نه ، نه ... اشتباه نکنید ! قرار نیست داستان شیدایی و حکایت دلدادگی یک " امجی فن " دیگه در یک گوشه جدید از کره پهناور خاک رو مطالعه کنید ! راوی داستان امروز ما یک مدیر کار بلد و کهنه کاره که...
-
I See You Everywhere
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1396 19:37
تقدیم با عشق و احترام به آنانی که 25 ژوئن را تا ابد تبدیل به سیاه ترین روز در تاریخ زندگیم نمودند ... من تو را همه جا میبینم ، چشمانت را میبینم ، موهایت را لمس میکنم تو مرا در آزادراهی تا ستارگان همراهی کردی و ناگهان در نیمه راه رهایم نمودی من تو را تا همیشه در رویاهایم زنده نگه میدارم ولی ( اثر ) بوسه لطیف و مهربان...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Dawn Trethewey ... )
پنجشنبه 11 خردادماه سال 1396 18:02
من تو استرالیا زندگی میکنم ! یادم میاد مدتی بود که میدونستم تعطیلاتی رو در ماه مارس سال 2005 در امریکا خواهم داشت ؛ به همین علت هدیه ای رو از قبل برای مایکل آماده کرده و تصمیم گرفتم در سفرم به امریکا عازم نورلند بشم تا هدیه رو شخصاً تحویل مایکل جکسون بدم . حالا حدس بزنید آخرش چی شد : هدیه من بیش از 43 تا 44000 مایل به...
-
میان پرده ( برای همه خاطرات از تو سپاسگزارم ... )
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1396 16:45
زمانی که نخستین بار در طول عمرم راجع به مایکل جکسون شنیدم سال 1993 بود ؛ زمانی که تنها 6 سالم بود . از همون زمان تا به امروز ، موسیقی و عشق او ، تسکینی بر تمامی دردهای زندگی من بوده است . به واسطه مایکل من صاحب زیباترین و فراموش ناشدنی ترین خاطرات تمام عمرم گردیدم ، بهترین دوستان تمام عمرم را به دست آوردم و چندین سفر...
-
هر گام از مسیر ...
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1396 22:19
از آن کوه روز به روز بالا می رفتم و جهان را در امتداد مسیر ملاقات می کردم خورشید در پشت سرم بود امیدها فراوان تا دستیابی به چیزی در آنسوی رویاهایم به یاد دارم زمانهایی در این سفر بود که همه چیز را از دست داده بودم عقبگرد به پشت تمام پلهایی که از آنها عبور کرده بودم چقدر روزهایی که تنها بودم زیاد بود اون زمان که دلم...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Sybille Wittmann ... )
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1396 23:29
سلام و درود به عزیزان و همراهان همیشگی و دوست داشتنی . روز و شب شما عاشقان مایکل جکسون به خیر و شادی ! و اما داستان امروز ما ، داستانی کاملاً متفاوته ؛ داستانی مربوط به عاشقی از کشور آلمان که یقین دارم حداقل همه شما طرفداران واقعی مایکل جکسون با چهره و صدای او ( بر خلاف مهمانان قبلی این بخش از وبلاگ ) آشنایی کامل...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Sabine Fritah-Lenze از آلمان ... )
دوشنبه 18 بهمنماه سال 1395 10:18
من تا اون زمان هرگز مایکل جکسون رو از نزدیک ملاقات نکرده بودم ؛ اگرچه همه عمرم رویای دیدارشو در سر داشتم و برای تحقق این رویا بی نهایت صبور بودم . هرچند ، چند باری این شانس رو داشتم که نزدیکی های او باشم و همین تجربه هم به تنهایی عالی و شگفت انگیز بود . در اون لحظات من حتی موفق نشده بودم کلامی با او صحبت کنم و اینکه...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Charlotte Svee Hestnes ... )
شنبه 9 بهمنماه سال 1395 20:58
... یادم میاد اوایل سال 2007 به شدت شایعه شده بود که مایکل جکسون قراره آخرین کنسرتهای عمر هنری خودش رو در لاس وگاس برگزار کنه . خوب به خاطر میارم وقتی این خبر به گوشم رسید ، کنترل خودم رو به طرز جنون آسایی از دست دادم و اولین کاری که کردم این بود که دوان دوان خودم رو به طبقه بالای خونه ، جایی که مامانم اونجا بود...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Eva Lassmann ... )
دوشنبه 20 دیماه سال 1395 22:12
با سلام و درود بی انتها به نام بی پایان مایکل جکسون کبیر و عرض ادب و احترام به عاشقان حقیقی و فرزانه او در سراسر گیتی ... با داستان دیگری از خاطرات مایکل جکسون به قلم عاشقان او در خدمت شما دوستان و عزیزان هستم . نوشته ای که قصد دارم اون رو امروز با شما به اشتراک بگذارم ، دلنوشته ای تکان دهنده و جادویی به نام زندگی یک...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان هدی ... )
سهشنبه 16 آذرماه سال 1395 11:54
... میشه گفت حتی اون زمانی که مادرم در اوج دوران جنگ منو باردار بود هم با شنیدن ضرباهنگ موسیقی مایکل جکسون به شکم مادرم لگد میزدم ! احتمالاً پدر و مادرم خیلی خوب میدونستند که موسیقی تا چه اندازه میتونه برای فرزندانشون آرام کننده و التیام بخش باشه . راستش من اصالتاً ایرانی هستم و به خاطر اینکه برخی از اقوام مادرم از...
-
کودکان امروز ، رهروان فردا ...
دوشنبه 17 آبانماه سال 1395 06:59
سلام و درود بی انتهای من نثار عاشقان مایکل جکسون کبیر در سراسر گیتی ! وقت بخیر و روز و روزگار بر شما فرخنده باد ... فکر میکنم حالا دیگه چند سالی میشه که بعد از راه اندازی بخش با خاطرات مایکل جکسون در وبلاگ پادشاه جاودان ، از حجم نوشته ها و مقالات شخصی من در این صفحه به طرز محسوسی کاسته شده و تمرکز اصلی من بر روی به...
-
میان پرده ( داستان Christina Sanchez ... )
شنبه 1 آبانماه سال 1395 20:52
... من مایکل جکسون رو 4 بار در کنسرت در سال های 1998 و 1992 همینجا در اسپانیا ملاقات کردم . یادم میاد وقتی که اولین بار در کنسرتی از تور BAD از نزدیک می دیدمش ، کف کرده بودم که چقدر استایلش شبیه به عکس ها و ویدیوهایی هستش که تا اون موقع ازش دیده بودم !!! یادم میاد مایکل در اون کنسرت لبه صحنه ایستاده بود و داشت درست به...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Shirley ... )
جمعه 5 شهریورماه سال 1395 14:08
اسم من Shirley Anders Brown هستش و من قصد دارم در این نوشته ، خاطراتی از میزان تاثیرگذاری مایکل جکسون بر روی کودکان و نوجوانان رو برای شما روایت کنم ؛ خاطراتی که محصول سالها تدریس در مدرسه در طول فعالیت حرفه ای و شغلی منه ... یادم میاد سال 1970 بود و من تازه سال اولی بود که به عنوان یک معلم در مدرسه تدریس می کردم . من...
-
گمگشته در اقیانوس خاطرات ...
سهشنبه 12 مردادماه سال 1395 00:25
سلام به همه اونهایی که هنوز اینجان ! سلام به همه اونهایی که یه روز اینجا بودند ... راستش برای امروز ، نوشته دیگه ای رو از خاطرات مایکل جکسون انتخاب کرده بودم اما تلاقی چند واقعه خاص باعث شد تغییر عقیده داده و تقسیم خاطره مایکلی رو به آینده ای نزدیک موکول کنم . راستش چند روز قبل و زمانی که مثل همیشه معدود نظرات موجود...
-
پرده برداری از رازهای رسوایی اخلاقی جدید مایکل جکسون فقط در نیم ساعت!
دوشنبه 14 تیرماه سال 1395 08:59
... و سرانجام لحظه موعود فرا رسید ! افشای حقیقت درباره مدارک کودک آزاری مایکل جکسون! http://www.namasha.com/v/glckcEaa شاید انتشار بهمن وار این ویدئو ، نقطه پایانی بر هذیان گویی های اذهان افلیج و ناپاک سازندگان و انتشار دهندگان اکاذیب و شایعات در مورد مایکل جکسون کبیر خصوصاً مزدوران خودفروخته باشگاه خبرنگاران جوان...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان Zimmy ... )
شنبه 5 تیرماه سال 1395 00:57
... هرچی بیشتر و بیشتر قطعی میشد که مایکل جکسون سرانجام در مشهورترین شوی تلویزیونی اروپا به نام " Wetten, dass..?" خواهد اومد ، طرفدارها بیشتر و بیشتر هیجان زده شده و مصمم میشدند که به دویسبورگ سفر کنند . البته درسته همه علاقه داشتند که به اونجا برند اما طبیعی بود که همه امکان این سفر رو در اختیار نداشتند ....
-
میان پرده ( کاریکاتور ! )
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1395 22:46
بعد از مدتها سکوت فردی و تنها روایت داستانهای تلخ و شیرین فراوان از قهرمانان کوچک و بزرگ دنیای عاشقی مایکل جکسون کبیر در اقصی نقاط گیتی ، سلام و درود و عشق و احترام بی پایان مرا در روز 16 ژوئن سال 2016 میلادی پذیرا باشید ... چقدر باورش سخته که در هفتمین سالگرد اون روز قرار گرفته ایم ؛ روزی که من در تقویم شخصی خاطراتم...
-
با خاطرات مایکل جکسون ( داستان سمیرا ... )
چهارشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1395 20:16
اسم من سمیراست و 31 سالمه و اهل مسقط عمان هستم . من از زمانی که تنها 4 سالم بود طرفدار مایکل جکسون هستم . یادم میاد وقتی که خیلی سنم کم بود طرفدار Shakin Stevens بودم اما حدود سال 1980 بود که برای نخستین بار عاشق صدای مایکل جکسون شدم . آهنگهایی از مایکل که از اون دوران به خاطر میارم One Day in Your Life و I Can't Help...
-
میان پرده ( عکس یادگاری افسر Booze ... )
جمعه 27 فروردینماه سال 1395 10:33
آگوست سال 1984 میلادی بود و یادم میاد اون روز بیکار در ایستگاه پلیس Pontiac Michigan نشسته بودم و با یه سری از همکارهای علاف ورق بازی میکردم که یه دفعه صدای فریاد یکی از افسرها ما رو از جای خودمون پروند : دِ پاشید گنده بکا !!! مایکل جکسون اومده توی گاراژ !!! اون روز مایکل جکسون برای ساخت یک فیلم خانگی کوتاه به همراه...
-
آغازی برای یک پایان ...
جمعه 13 فروردینماه سال 1395 09:39
1- دلم میخواد از برگزار کنندگان World Music Awards و علی الخصوص از طرفدارانم تشکر کنم . شما دلیل ادامه دادن هر آن چیزی هستید که من انجام میدهم . من از 5 سالگیم تا امروز بر روی صحنه اجرا کرده ام ؛ بنابر این من هرگز چیزی که شما آن را یک زندگی نرمال و عادی خطاب می کنید تجربه ننموده ام ؛ هرچند من در زندگیم بسیار خوشبخت...