مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون پادشاه جاودان
مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون پادشاه جاودان

نگاهی کوتاه به مستند ساخت What More Can I Give


سلام و درود به دوستان و یاران عاشق همیشگی ...


اگه خوب به یاد داشته باشید ، چندی پیش ویدئوهای جدید و تازه منتشر شده ای رو از مراحل ساخت آهنگ زیبا و ماندگار What More Can I Give مایکل جکسون کبیر تقدیم حضورتون کردم که در اون ، مایکل جکسون در حال خوندن بخشهای سولوی آهنگ دیده میشد . این صحنه ها برای نخستین بار و در حدود 10 سال پس از نخستین اکران رسمی موزیک ویدئوی آهنگ What More Can I Give به فضای مجازی وارد شده است .

محض آگاهی و اطلاعتون باید عرض کنم که این صحنه ها در حقیقت بخشهای کوتاهی از مستندی حدوداً نیم ساعته از کلیه مراحل ضبط این اثر جاودان و تکرار نشدنیه که در اون ذره ذره و بخش به بخش ، نبوغ و استعداد و عظمت جایگاه مایکل جکسون در نقش یک ترانه سرا ، یک آهنگساز ، یک وکالیست ، یک رقصنده ، یک تنظیم کننده اثر ، یک رهبر قدرتمند گروه و از همه اینها مهمتر ، یک بشردوست افسانه ای بی تکرار به نمایش در اومده . 




از اونجاییکه حجم این مستند به خاطر زمان طولانی و کیفیت عالیش خیلی خیلی زیاده و امکان آپلود اون در حال حاضر برای من وجود نداره  اینه که ورژن خلاصه شده و کم کیفیت تری از این ویدئوی بی مانند رو تقدیم حضورتون میکنم تا برای نخستین بار از زمان انتشار این آهنگ و موزیک ویدئوی دیدنیش تا به امروز شاهد صحنه هایی باشید که اونها رو هیچ کجای دیگه عالم غیر از توی این وبلاگ پیدا نخواهید کرد !!!



پس این شما و این هم مستند کوتاه پشت صحنه ساخت موزیک ویدئوی WMCIG :


لینک دانلود



حقیقتاً جز سکوت و تعظیم میشه عکس العمل دیگه ای داشت ؟؟!!


پس نوشتم رو با جمله و امضای همیشگی و ابدیم به انتها میرسونم :


درود بر فخر آفرینش و یگانه ارباب افسانه ها ، مایکل جکسون کبیر ! 




تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance

رقص و ازدواج !!



بخش اول : داستان Laila Enoksen :


Laila Enoksen نروژی اون موقع همش 16 سال سن داشت که در مقابل دیدگان جمعیت 35000 نفری حاضر در استادیوم ورزشی اسلو بر روی صحنه رفت و در کنار پادشاه پاپ در آهنگ You Are Not Alone به رقص پرداخت . 


Laila تعریف میکنه و میگه :


من فریاد کشیدم و گریستم و او را در آغوش کشیدم . هنوز که هنوزه احساس میکنم اون لحظه و اون ثانیه برای من به انتها نرسیده . اینجا عکسی همراه منه که این داستان رو به تصویر میکشه :



او ( Laila ) به صورت کاملاً اتفاقی در میانه کنسرت ، توسط بادی گاردها از بین تماشاچیان خارج گردیده و به روی صحنه و کنار مایکل جکسون برده شد . Laila میگه هیچ وقت و تا زمانیکه زندست از یاد نمیبره که مایکل در انتها روی صحنه جلوی او زانو زد و با احترام سرش رو خم نمود . این حقیقتاً باور نکردنی و شگفت انگیز بود . 


Laila میگه که از بچگی طرفدار مایکل جکسون بوده :


- یادمه هر وقت که راجع بهش میشنیدم یا عکسی ازش میدیدم به گریه می افتادم . بزرگترین رویای زندگیم ، ملاقات با مایکل جکسون بود ! خوب یادمه که چقدر وقت و زمان صرف کردم و چقدر پولهام رو جمع کردم تا آخر سر بتونم مایکل رو از نزدیک ملاقات کنم . سرانجام هم این اتفاق رخ داد . حادثه ای که به عظمت و وسعت یک عمر برای من ارزشمنده .


Laila که به تازگی ازدواج کرده میگه که در مراسم عروسی خودش با آهنگ Smooth Criminal مایکل جکسون رقصیده و همه مهمانان را غافلگیر و شگفت زده نموده است :


- با خودم گفتم ، وقتی که یکبار این کار رو در کنار او ( مایکل جکسون ) بر روی صحنه انجام دادم ، دلیلی نداره که نتونم اون رو یک بار دیگه در مراسم عروسی خودم به اجرا در بیارم ! از مایکل جکسون متشکرم که این فرصت رو به من داد که این کار رو یک بار دیگه به این گونه تجربه کنم . این ثابت میکنه که مایکل جکسون تا ابد با من و درون قلب من خواهد بود .


بخش دوم : داستان Loretta Tolnay :


آره ؛ اون همون دختر با لباس و شلوار سفیده که از میان جمعیت خارج شد تا به روی صحنه بره و در کنار مایکل جکسون برقصه .



Loretta Tolnay ، دختر مجرد استرالیایی که اون زمان فقط 23 سالش بود اصلاً خبر نداشت که همسر آیندش Eduardo Bolton اون روز در میانه جمعیت داخل کنسرت نشسته و داره صحنه رقص او در کنار مایکل جکسون رو تماشا میکنه !

Eduardo در حقیقت یکی از باربران هتل Sheraton سیدنی بود که در هنگام ورود مایکل جکسون به این هتل ، در انتقال اسباب و وسایل مایکل به اتاقش در هتل بی نهایت کمکش کرد و در مقابل بلیط حضور در کنسرت تور هیستوری مایکل جکسون رو به عنوان پاداش زحماتش از تیم مایکل جکسون دریافت نمود .  Eduardo یک سال بعد از طریق یک دوست مشترک در همون هتل موفق به دیدار مجدد Loretta گردید و به محض ملاقاتش ، وی رو شناخت . او که از همون نگاه اول عاشق و شیفته Loretta گردیده بود ، فرصت دیدار مجدد رو غنیمت شمرد و Loretta رو در سوییت مجللی از همون هتل که مراسم ازدواج مایکل جکسون و دبی رو اونجا رخ داده بود ، به صرف عصرانه دعوت نمود و جرقه نخست اتفاقی که Eduardo  به دنبالش بود ، همونجا و در همون دیدار رخ داد !! 


6 سال بعد ، Loretta و Eduardo به سبب حادثه ای که اونها رو در سال 1996 با هم آشنا کرد ، ازدواج کردند و با آهنگ I Can't Help It مایکل جکسون در مراسم عروسی خویش به رقص پرداختند . وقتی پسر کوچولوشون به دنیا اومد ، به سبب قدردانی و سپاس از مردی که اونها رو با هم آشنا کرد و عشق رو در قلبهاشون نسبت به همدیگه جاری نمود خواستند اسم اون کوچولو رو Michael بذارند اما از اونجاییکه Michael Bolton اسم یه خواننده مشهور و سرشناسه ، از این مطلب خود داری نموده و نام Miguel رو برای فرزندشون انتخاب نمودند . Eduardo و Loratta خودشون رو تا ابد به خاطر شادی و عشق و آرامش زندگیشون ، ممنون و قدردان مایکل جکسون میدونند ... 


پاورقی :


به نمایندگی از طرف همه آدمهایی که توی این دنیا بهت مدیونند و قدردانی نکردند بهت میگم :


ممنونم مایکل جکسون ...



تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance

با خاطرات مایکل جکسون ( داستانهای Connie Cascio )


سلام به همگی دوستان بزرگوار عاشق ؛ وقت بخیر !


اگه به یادتون مونده باشه در گذشته داستانها و خاطرات مختلفی رو از مایکل جکسون کبیر به روایت فرانک کاسیو ، پسر ارشد خاندان خائن کاسیو ، تقدیم حضورتون کردم ؛ از کتابش براتون گفتم و از داستانها و خاطرات مشترکی که این دو انسان در کنار همدیگه در طول سالیان سال خلق نمودند صحبت نمودم . درسته که همتون خیلی خوب میدونید در اعماق قلبم چه حس وحشتناکی نسبت به نام این خانواده قدرنشناس کثیف دارم اما همه اینها باعث نمیشه شما رو از شنیدن خاطرات اعضای این خانواده از مایکل جکسون محروم کنم . همیشه نظر و باور من اینه هر کلمه و هر جمله ای توی دنیا که بتونه انسانهای جهان رو حتی یک قدم به درک شخصیت و کاراکتر واقعی مایکل جکسون نزدیک تر کنه ، ارزشمنده ؛ فارغ از اینکه راوی این داستان و خاطره چه کسی باشه .


با این مقدمه داستان امروز رو به روایت Connie Cascio ، مادر خانواده کاسیو تقدیم حضورتون میکنم :


Connie اینطور داستانش رو تعریف میکنه :


او ( مایکل ) شگفت انگیز بود . ما با او به عنوان عضوی از اعضای خانواده برخورد میکردیم . درسته که پادشاه پاپ بود اما در واقع اون هم در خلوتش یه انسان عادی مثل همه مردم بود . من همیشه غذاهای مورد علاقه اونو براش درست میکردم . من دقیقاً میدونستم او چی دوست داره و دقیقاً همون رو براش آماده میکردم : پیتزاهای خونگی ، غذاهای ترکی ، پوره سیب زمینی ، غذاهای شب شکرگزاری ، میدونید ؟ او واقعاً عاشق اینها بود . باورتون میشه او حتی شبها آشغالها رو هم بیرون میذاشت و تو نظافت خونه به من کمک میکرد ؟ آره ، او مردی بود که حتی چنین کارهای معمولی و پیش پا افتاده ای رو هم بدون ذره ای غرور و تکبر انجام میداد .

مایکل هیچ وقت عادت نداشت وقتی میخواد بیاد خونه ما از قبل بهمون خبر بده ؛ مثلاً بعضی وقتها درست در ساعات میانی شب سر زده پشت در خونه پیداش میشد و در میزد ! اون وقت بود که ما هم بچه ها رو از خواب بیدار میکردیم تا بتونند مایکل رو ببینند . این خواست خود بچه ها بود و اگه صداشون نمیکردیم و میفهمیدند که مایکل اومده و اونها خواب بودند ، خیلی ناراحت میشدند . میتونید یه نمونه از این ملاقاتهای شبانه رو توی این عکس ببینید که بچه ها همگی در لباس خواب و با پیژامه هستند ! اونها در حالی با مایکل میخندیدند و بازی میکردند که همشون نیمه خواب بودند !!


 

مایکل جکسون در میان اعضای خانواده کاسیو


ما همیشه قصد داشتیم برای مایکل جکسون موقعیتی رو فراهم کنیم تا احساس کنه حس عشق و علاقه ما به او نه به خاطر کاراکتر ممتاز و منحصر به فرد هنریش ، بلکه حقیقتاً به خاطر خود واقعیش بوده و اینکه ما حقیقتاً قصد داشتیم برای او نقش خانواده ای رو داشته باشیم تا بتونه با تکیه بهش به سلامتی از همه اون دردها و رنجهایی که در زندگیش تحمل میکرد عبور کنه . ما مایکل رو از سالها قبل از اینکه بخواد دوران سختیها و گرفتاریها در زندگیش فرا برسه میشناختیم و در نتیجه زمانی که دوران سختیها براش فرا رسید ، ما مثل خیلی های دیگه پشتمون رو بهش نکردیم و در کنارش ایستادیم و بهش گفتیم : " ما تا انتهای راه و همه جوره در کنارت خواهیم ایستاد . " او به این خاطر همواره از ما قدردان و متشکر بود . زمانی که دوران اون اتهامات وحشتناک فرا رسید ، بچه ها هیچ درک درستی در اون زمان از این قضایا نداشتند و ما مجبور بودیم مساله رو براشون به صورت سربسته و کلی تشریح کنیم . ما حتی در اون دوران هم به اندازه یک ثانیه فکر نکردیم که بچه های ما ممکنه در کنار او امنیت نداشته باشند .

مایکل جکسون در کنار ما کریسمس رو جشن میگرفت ، او عاشق کریسمس بود ، عاشق هدیه دادن و هدیه گرفتن . او حقیقتاً اینگونه بود .




مایکل جکسون در کنار فرانک کاسیو 


وقتی فرزندان مایکل به دنیا اومدند ما در زندگیش حضور داشتیم . او بی نهایت خوشحال بود و ما هم همین احساس رو داشتیم ؛ انگار که از لحاظ فیزیکی اونجا در کنارش حضور داشتیم . او در طول سالها همواره بچه ها رو به منزل ما میاورد . حقیقتاً مایکل جکسون به هیچکس جز ما برای مراقبت و نگهداری از فرزندانش اعتماد نداشت . او بچه هاش رو با هیچکس به جز پرستار بچه ها و افراد خانواده ما تنها نمیگذاشت . ما تنها خانواده ای در زندگی مایکل جکسون بودیم که او واقعاً بهش اعتماد داشت .

ما هممون میدونستیم که او سالهای سال از بیماری بیخوابی رنج میبرد اما شاید براتون جالب باشه که بدونید او در منزل ما به خواب میرفت . او در خونه ما حقیقتاً احساس امنیت و آرامش میکرد و میتونست راحت استراحت کنه . این حقیقتاً شگفت انگیزه . من حدس میزنم او حس میکرد که در بین ما در امنیت مطلقه و میتونه از گزند همه آسیبهای دنیا در امان بمونه . ما کارهای خیلی زیادی انجام میدادیم تا ذهن او در حضور ما از سمت مسائلی که مربوط به کاراکترش به عنوان مایکل جکسون یعنی بزرگترین سوپراستار کره زمین میشد دور شده و به سوی مسائل جانبی دیگه ای گرایش پیدا کنه .




مایکل جکسون در کنار ادی کاسیو


مایکل جکسون آخرین بار ، ژانویه 2009 به منزل ما اومد و ما درست 3 روز قبل از مرگش باهاش تلفنی صحبت کردیم . او روز پدر با منزل ما تماس گرفت چون خوب میدونست در این روز تمام اعضای خانواده در کنار هم جمع هستند و او میتونه از این طریق با همه ما تلفنی صحبت کنه . غم و رنج ِفقدان و نبودن مایکل جکسون مساله ای نیست که عادی بشه و بشه باهاش کنار اومد . ما در جنگ و نبرد هر روزه و بی انتهایی با افکارمون هستیم که بتونیم این مساله رو ذره ذره بپذیریم اما گاهی این کار حقیقتاً غیر ممکن میشه . روزی نمیشه که ما از او یاد نکنیم . حضورش رو همیشه اینجا در کنارمون احساس میکنیم و تا ابد دلتنگش خواهیم بود ...


پاورقی : 


* و چقدر خوب و شایسته و برازنده بابت همه عشق و خوبیهاش ازش سپاسگزاری کردید خانم کاسیو !!!


تنها میتونم از صمیم قلبم بهتون بگم :


برای تک تکتون متاسفم ...






تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance

 

میان پرده ( Earth Song WMA 1996 )

سلام به عاشقان مایکل جکسون کبیر ! روز و روزگار فرخنده و شاد ...


نمیدونم چند نفر از شما تا حالا اجرای جادویی و بی همتای مایکل جکسون در مراسم World Music Awards 1996 در موناکو رو دیدید . همون شبی که مایکل جکسون توش آهنگ استثنایی و با شکوه Earth Song رو با صلابت و قدرتی بی همتا به اجرا در میاره و حاضرین در اون مراسم رو از بزرگ تا کوچیک در جای خودشون میخکوب میکنه !!



هرچی در توصیف این اجرای خاص و متفاوت صحبت کنم بازم کمه :


اون صلابت ، اون آرامش ، اون شکوه ، اون رقص استثنایی ، اون قدرت و توان ، اون احساسات ماورای بشری و اون قطعه آکاپلای لایو انتهای اجرا که بیننده رو در یک کلام به آتیش میکشه ...


امروز میخوام در مورد یک حقیقت تکان دهنده راجع به این اجرای بی نظیر براتون صحبت کنم دوستان من ؛ چیزی که شاید حتی شنیدنش بی اندازه شوکه و متعجب و بهت زدتون بکنه ! 


هیچ میدونید مایکل جکسون در این مراسم و طی اون شب ، این آهنگ رو دو بار متوالی و پشت سر هم اجرا نمود ؟؟!!


بله ، کاملاً دارم جدی میگم !!!


موضوع از این قرار بوده :


طی اجرای اول ( همون ورژنی که ویدئوش در بین طرفداران مایکل جکسون در جهان موجوده و توسط خود کمپانی برگزار کننده Awards منتشر شده ) ، در قسمتهایی از اواسط اجرا دستگاه دمنده ای که درست در مقابل استیج قرار گرفته از کار باز می ایسته و ماشین تولید دود کار خودش رو به درستی به اجرا در نمیاره . درسته که این مطلبی هستش که شاید تا حالا به چشمان عادی و معمولی امثال من و شما نیومده باشه و در طول همه این سالها حتی متوجه اون هم نشده باشیم ، اما بدون شک یه چنین رخدادی ، در نگاه نافذ و تیزبین مایکل جکسون کبیر یک فاجعه و تراژدی دردناک به حساب میومده !! جالبی ماجرا اینجاست که خود مایکل جکسون هم در خلال اون اجرای جادویی ، چنان درگیر احساسات و هیجانات بوده که متوجه این مطلب نشده و تازه اون وقتی که بعد از اجرا به رختکن رفته ، از طریق تماشای ویدئوی اجراش به این حقیقت تلخ پی برده !!!



اگه هر کسی به جز مایکل جکسون اون نمایش کوبنده و نفس گیر رو به اجرا در آورده بود ، بعد از پایان اجرا میرفت و تا یک ساعت بیهوش میشد و از تیمش میخواست که فقط بهش نوشیدنی بدن و بهش باد بزنند !!! اما مایکل جکسون با کله میره توی رختکن و با صدای قدرتمند دستور میده : فیلم ِاجرا !! فیلم ِاجرا لطفاً !! یعنی فقط میره که ببینه چی کار کرده !! آیا نمایش ، اون چیزی بوده که حداقل به تجسمی که خودش داشته نزدیک شده باشه یا اینکه باید کل برنامه از اول به اجرا در بیاد !!! باورتون میشه ؟؟!! و اون شب ، شب مایکل جکسون نبود !!

ارباب از تماشای این ویدئو بی نهایت آزرده و نا امید شد !! از تماشای اجرایی که من و شما یک عمره داریم با هر ثانیش زندگی میکنیم ! حاضرین میگن مایکل با تماشای این ویدئو ویران گردید و چشمهاش خیس اشک شد . مایکل جکسون بعد از تماشای اون Performance تا سر حد مرگ از نتیجه کار خودش نا امید گردیده بود !!!!!


و مایک همون کاری رو کرد که قلبش بهش فرمان داده بود :


دوباره از اول اجرا میکنم !! همین حالا و همین لحظه !! همش رو از A تا Z !!!


و ارباب افسانه ها طی 15 دقیقه خودش رو برای اجرای دوم آماده کرد ! اجرایی که هیچکس تا کنون ویدئوی اون رو در جهان ندیده . او تغییراتی رو در کل نمایش ایجاد کرد : بخشهایی از رقص رو حذف و کوتاه نمود ، قطعه آکاپلای ته رو حذف کرد و در عوض به طرفدارانش اجازه داد در انتهای اجرا به روی صحنه بیان تا حال و هوای اجرا به کنسرتهای زنده نزدیک تر بشه ...



مسئولین برگزار کننده WMA میگن ، مایکل جکسون باز هم بعد از اجرای دوم از نتیجه کار 100% راضی نبود و اگه به خودش بود و اگه کل برنامه درگیر محدودیتهای زمانی قانونی خاص خودش نبود ، دلش میخواست اونقدر و اونقدر این اجرا رو پشت سر هم تکرار و تکرار کنه تا شاید نتیجه به اون چیزی که در ذهنش بود ، نزدیک و نزدیکتر بشه !!!


آره دوستان نازنینم . مایکل جکسون چنین مردی بود . یک کمالگرای ایده آلیست که نظیر او تا انتهای تاریخ هرگز و بار دیگر خلق و تکرار نخواهد شد ...


درود بر فخر آفرینش و یگانه ارباب افسانه ها ، مایکل جکسون کبیر !



تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance

What Really Happened !!

سلام بر همگی یاران عاشق ...


سرانجام یک بار دیگه تلخ ترین و سیاه ترین روز تاریخ از راه رسید :


فردا ، 4 سال میشه که دیگه مایکل جکسون توی این جهان نیست !!!









هر سال ، این لحظات سیاه و دردناک که از راه میرسه ، همه افکار و احساساتم فلج میشه و از کار میفته . قدرت نوشتن و بیان احساساتم رو با کلمات از دست میدم و با همه درد ، یه گوشه با خودم خلوت میکنم و برای هزارمین بار از خودم سوال میکنم : What Really Happened ؟ واقعاً چه اتفاقی افتاد ؟؟


4 سال از مرگ مایکل جکسون میگذره و دنیا هنوز داره با تماشای روز به روز دادگاه شکایت جکسونها علیه AEG از خودش سوال میکنه : حقیقتاً در روز 25 ژوئن 2009 ، چه اتفاقی برای بزرگترین صحنه گردان تاریخ بشر رخ داد ؟


خوب میدونم که برای روز سیاه و دردناکی مثل سالگرد درگذشت مایکل جکسون ، هیچ چیزی نمیتونه بهتر از یک ویدئوی یادبود آرامش بخش و سرشار از عشق و احساس ، قلب زخم خورده طرفداران مایکل جکسون رو آروم کنه . با اینکه صدها و هزاران از این ویدئوها توی آرشیو منه که هر یه دونشون میتونه تا سال دیگه این موقع چشمهاتون رو خیس اشک نگه داره ، اما با این حال ترجیح دادم امسال این حرکت رو انجام ندم و به جاش ، یه انیمیشن بسیار تلخ و زننده از مایکل جکسون و کنراد موری تقدیم حضورتون کنم !!! روایتی کمدی و در عین حال 100% حقیقی و واقعی از اون چیزی که حقیقتاً در بامداد 25 ژوئن 2009 در آخرین منزل مایکل جکسون در حال رخ دادن بود .


با دیدن این ویدئوی 100% وقیحانه و بی شرمانه و تجسم اینکه بزرگترین نام گیتی ، اینطور مفت و احمقانه و توسط چنین موجود بیشعور و کودنی ، اون هم تنها به خاطر چنین اتفاق بی شرمانه و خجالت آوری از دنیا رفت ، همه جونم از سر تا پا تیر میکشه و دلم میخواد سرم رو صاف بکوبم توی دیوار تا مغزم روی زمین پخش بشه !!!


این ویدئو ، نمایش طنزی از تلخ ترین واقعه دنیاست : آنچه که حقیقتاً واقع شد !!!


توجه :


این ویدئو شامل صحنه های غیر اخلاقیست که دیدنش رو به همه عزیزان توصیه نمیکنم . هدف من از قرار دادن این فایل ، تنها و تنها نمایش حقیقتی محض و تکان دهنده از وقایع روز 25 ژوئن به منظور تخیله بخش ناچیزی از خشم سرخورده روانی وجود شما از نام کثیف مترسک سیاه است . عزیزانی که مایل نیستند با این صحنه های آزار دهنده و زشت و شرم آور مواجه بشن ، از دانلود و تماشای این ویدئو جداً خودداری نمایند .





لینک دانلود


مترسک مادر به خطا !!!!



نمیدونم چرا تو این ثانیه ها ، هیچ چیزی برای گفتن بهت پیدا نمیکنم مایکل جکسون !


چهارمین سال رهاییت از قفس مبارک ارباب ...





تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance