زمانی که نخستین بار در طول عمرم راجع به مایکل جکسون شنیدم سال 1993 بود ؛ زمانی که تنها 6 سالم بود . از همون زمان تا به امروز ، موسیقی و عشق او ، تسکینی بر تمامی دردهای زندگی من بوده است . به واسطه مایکل من صاحب زیباترین و فراموش ناشدنی ترین خاطرات تمام عمرم گردیدم ، بهترین دوستان تمام عمرم را به دست آوردم و چندین سفر شگفت انگیز به گوشه و کنار جهان انجام دادم .
من هنوز روزی که بزرگترین رویای عمرم به واقعیت بدل شد رو به خوبی به یاد میارم ؛ سال 1997 بود و من عازم کنسرت مایکل جکسون در روز تولد او در 29 آگوست بودم . یادم میاد قلبم اون روز با سرعت تمام میتپید و این جریان حتی تا فردای روز کنسرت هم ادامه داشت . راستش وقتی امروز به اون لحظات فکر میکنم میبینم که من راستی راستی حالیم نبود که معنی حضور در یک کنسرت مایکل جکسون دقیقاً چیه !!! ( )
رویای من یکبار دیگر در سال 2006 در مراسم جوایز موسیقی جهان در لندن به واقعیت پیوست . من هنوز غیبت چند روزه ام از مدرسه رو در اون دوران به خاطر دارم و همینطور دفاع جانانه و صادقانه برادرم ازم توی مدرسه رو که اعلام کرد من حقیقتاً بیمار هستم و دچار " تب جکسون " (!!!) گردیده ام . خوب ، در واقع او کاملاً راستش رو گفته بود ! ( )
مایکل :
تو حقیقتاً اعماق قلب من رو در این دنیا لمس کردی و اندیشه به اینکه تو برای همیشه رفته ای ، هر روز اشک را از چشمان من جاری می سازد . دلم میخواد به خاطر تمام موسیقی زیبایی که به ما بخشیدی و همینطور تمام خاطرات شگفت انگیز و خارق العاده ای که در طول زندگی برایمان خلق نمودی از تو قدردانی کنم . و همینطور از تو به خاطر تمام دوستان فوق العاده ای که به زندگیم هدیه نمودی سپاسگزارم . ممنونم که شفابخش دردهای جهان بودی . از تو برای همه چیز متشکرم . ما عاشقتیم و تو تا همیشه در اعماق قلب ما قرار خواهی داشت .
دلنوشته ای ازJannik Per JФrgensen از دانمارک ...
تا بعد ...
Stay Tuned
! Let's Dance
سلام علی عزیز
چه دلنوشته ناب و دلنشینی
همه حقیقت محضه ... چه به جاست که تب عشق رو "تب جکسون" میگه ...
به واسطه اون روح بزرگ و عشق ماندگار، می آموزیم که تنها عشق، ارزشه و باقی چیزها در سایه اون و با وجود عشق ارزش داره و درخور ستایشه
ای کاش با درک درسهای بزرگی که او با شور و عشق، آواز و رقص جادوییش به جهان آموخت که سرشار از سبکی و حس پروازه و همیشه در انتها نظر به بیکران ها و آسمان داشت، بتوانیم یا دست کم تمام سعی مون رو به کار بگیریم که همچون او زمین رو جای بهتری برای زندگی کنیم. اینه حقیقت مایکلی بودن "عشق ورزی و ماندگاری"
سلام دوست من ...
عشق ورزی و ماندگاری ... چقدر سهل و چقدر ممتنع ...
سلام دوست عزیز
منظورم عشق ورزی در گستره ایه که اون ابرستاره کاندگار آموخت: به آفریدگار، به پاکیها، طبیعت و به انسانها بدون توجه به هر گونه محدودیت قومی، فرهنگی، دینی .... و به ویژه به آنان که به قول مایکل در چهره شون جلوه خدا رو میدید: کودکان
و به قول خودش تنها و تنها عشق و عشق....
و این خیلی سخته چون سعه صدر و روح بزرگ و قوی می خواد مثل خودش...
تا ماندگار بشی باید خیلی در این راه ببخشی
باز هم ممنون از تو که این قدر به نظرات کوتاه و بعضا عجولانه و گذرای ما با تیزبینی نظر می اندازی و وقت می گذاری
سلامت باشی و قلمت پایا و رقصان
پا به پای تو به این رقص شور و شیدایی ادامه می دم
سلام دوست من ...
دقیقاً منظور من هم همین بود لیلای عزیز . همون عشقی که در نظر و باور اولیه مدعیان زیادی در این دنیا اونقدر آسون و سهل و دست یافتنی به نظر میرسه ، جوری که خودشون رو بزرگترین عاشقان مایکل جکسون و دنیا و طبیعت و کودکان به دنیا معرفی میکنند ... اما همین افراد کمی که جلو میرند ، چهره هاش حقیقیشون در گذر زمان و حوادث مشخص میشه و ...
یکبار دیگه ممنونم برای حضورت و حرارت عشقت و این جادو و جنون و شیدایی که زندگیت رو رنگ و بو و عطر تازه ای بخشیده ... و من تا همیشه زنده ام و اینجا خواهم بود ...
❤️
ایکاش غیر از در قلب ما، در کنار ما هم بودی
چقدر کم لطفی کرد دنیا به ما
..
بی نهایت سپاسگزارم
خوشحالم که هنوز هستی و میخونی ...