مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون پادشاه جاودان
مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون پادشاه جاودان

رقص و ازدواج !!



بخش اول : داستان Laila Enoksen :


Laila Enoksen نروژی اون موقع همش 16 سال سن داشت که در مقابل دیدگان جمعیت 35000 نفری حاضر در استادیوم ورزشی اسلو بر روی صحنه رفت و در کنار پادشاه پاپ در آهنگ You Are Not Alone به رقص پرداخت . 


Laila تعریف میکنه و میگه :


من فریاد کشیدم و گریستم و او را در آغوش کشیدم . هنوز که هنوزه احساس میکنم اون لحظه و اون ثانیه برای من به انتها نرسیده . اینجا عکسی همراه منه که این داستان رو به تصویر میکشه :



او ( Laila ) به صورت کاملاً اتفاقی در میانه کنسرت ، توسط بادی گاردها از بین تماشاچیان خارج گردیده و به روی صحنه و کنار مایکل جکسون برده شد . Laila میگه هیچ وقت و تا زمانیکه زندست از یاد نمیبره که مایکل در انتها روی صحنه جلوی او زانو زد و با احترام سرش رو خم نمود . این حقیقتاً باور نکردنی و شگفت انگیز بود . 


Laila میگه که از بچگی طرفدار مایکل جکسون بوده :


- یادمه هر وقت که راجع بهش میشنیدم یا عکسی ازش میدیدم به گریه می افتادم . بزرگترین رویای زندگیم ، ملاقات با مایکل جکسون بود ! خوب یادمه که چقدر وقت و زمان صرف کردم و چقدر پولهام رو جمع کردم تا آخر سر بتونم مایکل رو از نزدیک ملاقات کنم . سرانجام هم این اتفاق رخ داد . حادثه ای که به عظمت و وسعت یک عمر برای من ارزشمنده .


Laila که به تازگی ازدواج کرده میگه که در مراسم عروسی خودش با آهنگ Smooth Criminal مایکل جکسون رقصیده و همه مهمانان را غافلگیر و شگفت زده نموده است :


- با خودم گفتم ، وقتی که یکبار این کار رو در کنار او ( مایکل جکسون ) بر روی صحنه انجام دادم ، دلیلی نداره که نتونم اون رو یک بار دیگه در مراسم عروسی خودم به اجرا در بیارم ! از مایکل جکسون متشکرم که این فرصت رو به من داد که این کار رو یک بار دیگه به این گونه تجربه کنم . این ثابت میکنه که مایکل جکسون تا ابد با من و درون قلب من خواهد بود .


بخش دوم : داستان Loretta Tolnay :


آره ؛ اون همون دختر با لباس و شلوار سفیده که از میان جمعیت خارج شد تا به روی صحنه بره و در کنار مایکل جکسون برقصه .



Loretta Tolnay ، دختر مجرد استرالیایی که اون زمان فقط 23 سالش بود اصلاً خبر نداشت که همسر آیندش Eduardo Bolton اون روز در میانه جمعیت داخل کنسرت نشسته و داره صحنه رقص او در کنار مایکل جکسون رو تماشا میکنه !

Eduardo در حقیقت یکی از باربران هتل Sheraton سیدنی بود که در هنگام ورود مایکل جکسون به این هتل ، در انتقال اسباب و وسایل مایکل به اتاقش در هتل بی نهایت کمکش کرد و در مقابل بلیط حضور در کنسرت تور هیستوری مایکل جکسون رو به عنوان پاداش زحماتش از تیم مایکل جکسون دریافت نمود .  Eduardo یک سال بعد از طریق یک دوست مشترک در همون هتل موفق به دیدار مجدد Loretta گردید و به محض ملاقاتش ، وی رو شناخت . او که از همون نگاه اول عاشق و شیفته Loretta گردیده بود ، فرصت دیدار مجدد رو غنیمت شمرد و Loretta رو در سوییت مجللی از همون هتل که مراسم ازدواج مایکل جکسون و دبی رو اونجا رخ داده بود ، به صرف عصرانه دعوت نمود و جرقه نخست اتفاقی که Eduardo  به دنبالش بود ، همونجا و در همون دیدار رخ داد !! 


6 سال بعد ، Loretta و Eduardo به سبب حادثه ای که اونها رو در سال 1996 با هم آشنا کرد ، ازدواج کردند و با آهنگ I Can't Help It مایکل جکسون در مراسم عروسی خویش به رقص پرداختند . وقتی پسر کوچولوشون به دنیا اومد ، به سبب قدردانی و سپاس از مردی که اونها رو با هم آشنا کرد و عشق رو در قلبهاشون نسبت به همدیگه جاری نمود خواستند اسم اون کوچولو رو Michael بذارند اما از اونجاییکه Michael Bolton اسم یه خواننده مشهور و سرشناسه ، از این مطلب خود داری نموده و نام Miguel رو برای فرزندشون انتخاب نمودند . Eduardo و Loratta خودشون رو تا ابد به خاطر شادی و عشق و آرامش زندگیشون ، ممنون و قدردان مایکل جکسون میدونند ... 


پاورقی :


به نمایندگی از طرف همه آدمهایی که توی این دنیا بهت مدیونند و قدردانی نکردند بهت میگم :


ممنونم مایکل جکسون ...



تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance

نظرات 2 + ارسال نظر
لیلا سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 02:04 ب.ظ

آه اگر اسم اون دختر خوشبخت (Laila ) یه تغییر کوچولو داشت: (Leila) .............

ولی من خوشحالم با اینکه اسمم Ali_MJfollower هستش در واقع از تک تک کاراکترهای اصلی این داستانها خوشحال تر و خوشبخت ترم ...

لیلا سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 09:04 ب.ظ

چه پاسخ به جایی در جواب طنز حسرت آمیز من.
صد البته که شما رفیق قدیمی و ثابت و سفیر عشق و شناساندن ابعاد خارق العاده اون شخصیت ماندگار و فرازمینی هستی و لزوما دقایقی در آغوش او بودن یا امثالهم دلیل نزدیکی روحی نیست که چه بسا برخی همخون ها و رفقا و همراهان برخی سالهای حیاتش اون موقع که باید تنهایی و درد درونش رو تسکین می دادند مسحور سرمایه مادی اون شدند تا معنویش.

باز هم ممنون از لطف و دقت نظر دلچسب همیشه ات علی عزیز

متاسفم ... با همه وجود از این همه دوری و بی خبری دنیای غافل ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد