سلام دوستان . روزها و شبهای خاطره انگیز ماه ژوئنتون سرشار از عشق ...
قبل از هر چیزی ، قدردانی و سپاس منو به خاطر نوشته های فوق العاده زیبایی که برام فرستادید پذیرا باشید . چقدر با خوندن خیلی هاشون اشک ریختم : نوشته کامران عزیز ، فرزام جان ، شبنم مهربون ...
از تک تکتون ممنون و متشکرم ...
روزهای گرفته و دلتنگ پایان ماه ژوئن ، نزدیک و نزدیک تر میشه و در همون حال ، فشار گرفتاری های مختلف زندگی تقریباً در حال منهدم کردنمه !! تو یه چنین اوضاع و احوال داغونی که حقیقتاً فرصت زیادی برای نوشتن در اختیارم نیست ، تقسیم کردن نوشته های زیبا و بی نظیر عاشقان مایکل جکسون کبیر با شما خوبان تنها کاریه که از دستانم برای ارباب افسانه ها بر میاد .
به همین دلیل تصمیم گرفتم امروز ، نوشته زیبا و سراسر عشق و خلوص دوست عزیزم ، نازلی که با خوندنش حسابی گریه کردم رو تقدیم شما عاشقان کنم . تا ببینید چطور میشه اینطور زیبا و ساده و تکون دهنده از عمق احساس با اون معشوق جاودان سخن گفت .
پس کلام رو کوتاه کرده و توجه شما رو به نوشته ارزشمند نازلی عزیز جلب میکنم :
ممنونم عاشق ! جلوی عظمت عشق آسمونیت سر خم میکنم دوست من ...
و برای چندمین بار خوندم و دلم آتش گرفت و من هم با اون شیدای زیبا سخن هم نوا خواهم بود به عشق آن تنها مرد درون آینه که چه سخت و بیرحمانه آینه قلب بزرگش رو شکستند:
لحظه هام سرشار از تو محبوب من...من نیز جای همۀ دنیا باورت خواهم داشت...به دوست داشتنت ادامه خواهم داد...و تا ابد منتظرت خواهم موند...
ای کاش لحظه ای بر دوشم بار تنهایی ات را می کشیدم ...
هر چند تا همیشه بار غمت بر شانه دل می کشم و شورت در دلم برپاست مایکل