مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون پادشاه جاودان
مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون پادشاه جاودان

داستان David Smithee به روایت Karen Wilson ...

سلام دوستان نازنین عاشق من . حالتون چطوره ؟

نوشته امروز ، خاطره یک مادر بزرگوار و عاشقه که سالهای ساله پسرش رو از دست داده . درباره این مادر و فرزند تو سال 2009 و در نخستین ماههای بعد از مرگ مایکل جکسون به اختصار مطالبی رو از طریق نخستین وبلاگ پادشاه جاودان تقدیم علاقمندان کرده بودم . امروز و در این پست ، داستان این مادر رو یک بار دیگه و با جزئیات کاملتر برای عاشقان مایکل جکسون کبیر روایت خواهم نمود . پس مثل همیشه ادامه مطلب رو با " عشق " مطالعه بفرمایید :

کارن ویلسون درست چند روز بعد از مرگ مایکل جکسون کبیر در سال 2009 میلادی داستانش رو اینطور آغاز میکنه و میگه :

داشتم از یک سفر تجاری به Tulsa بر میگشتم که یه دفعه خبر درگذشت مایکل جکسون در روز پنجشنبه به گوشم رسید . شنیدن این خبر ویرانگر ، خاطرات به یاد ماندنی و شگرفی از پسرم دیوید رو یه بار دیگه از نو در ذهنم زنده کرد و به خاطرم آورد که مایکل جکسون تا چه اندازه خاص و شگفت انگیز با او ( دیوید ) برخورد میکرد . مرگ دیوید تراژدی وحشتناک زندگی من بود و شنیدن خبر درگذشت مایکل جکسون یه بار دیگه قلبم رو سنگین و پر از درد نمود . ( )

دیوید 14 ساله برای نخستین بار در سال 1984 میلادی در حالیکه به بیماری حاد و شدید عفونت مثانه مبتلا بود ، مایکل جکسون رو در منزل شخصیش در کالیفرنیا ملاقات نمود . این ملاقات در حقیقت بخشی از سفر یک هفته ای دیوید به کالیفرنیا به حساب میومد که از طرف سازمانی که کارش برآوردن آرزوهای کودکان بیمار و لاعلاجه ، برنامه ریزی و اجرا شده و مخارج اون تماماً از طرف شخص مایکل جکسون پرداخت گشته بود . 


طی بعد از ظهری که در اون دیوید مهمون منزل شخصی مایکل جکسون در کالیفرنیا بود ، پسرک به همراه مایکل جکسون در آمفی تئاتر واقع در عمارت انسینو فیلم تماشا کرد ، همراه با جکسون مشغول انجام بازیهای کامپیوتری شد و حتی از او یاد گرفت که چطوری رقص مونواک رو به اجرا در بیاره !

دیوید در دفترچه خاطراتش راجع به انجام بازیهای کامپیوتری با مایکل جکسون اینطور نوشته :


باهاش 2 دست بازی کردم و هر دو دست ، شکستش دادم !! ( )


این سفر و ملاقات ، زمانی برای دیوید خاص تر و خاطره انگیز تر شد که مایکل جکسون ، ژاکت چرمی قرمز رنگی که در ویدئوی Beat It به تن کرده بود ، همراه با دستکش سفید پولک دوزی شده زیبایی که اون رو در شب مراسم American Music Awards 1984 بر دست داشت و توی اون شب ، 8 جایزه افسانه ای رو از آن خودش کرده بود به دیوید هدیه داد ! ( )


کارن به خاطر میاره و میگه :


یادمه دیوید در کل مدت زمان پرواز تا Tulsa ، کت مایکل جکسون رو به تن داشت و دستکش رو توی دستش کرده بود ! او از خوشحالی توی آسمونها سیر میکرد ...



کارن ادامه میده و میگه :


دیوید که در اون زمان دانش آموز کلاس هشتم مدرسه Nimitz بود به علت وخامت حالش مستقیماً بعد از بازگشت از کالیفرنیا به بیمارستان منتقل شد . در طول مدتی که دیوید در بیمارستان بستری بود مدام کت و دستکش مایکل جکسون ، همراه با عکسی که همراه با او انداخته بود رو با افتخار به عیادت کنندگانش نشون میداد .


دیوید یک ماه بعد درگذشت ...


کارن تعریف میکنه و میگه :


مایکل جکسون شادترین ماه عمر من و پسرم رو در ماه آخر حیات دیوید بهمون هدیه کرد . دیوید با شادی و خوشحالی بسیار زیاد دیده از این جهان فرو بست . من مطمئن هستم که این ملاقات ، تاثیر بسیار عمیقی بر روی خود مایکل جکسون هم به جا گذاشته بود چرا که او بعدها آلبوم Victory جکسونها رو به دیوید تقدیم نمود .



کارن ویلسون در سالهای بعد از درگذشت دیوید سعی کرد راه و مسیر مایکل جکسون رو در زندگی فردیش با همه قدرت ادامه بده . او در همه حال مدافع قدرتمند و سرسخت مایکل جکسونی باقی موند که بارها و بارها در زندگیش با انواع تهمتها و اتهامات مربوط به آزار و اذیت کودکان مواجه گردید ... ( )


ویلسون در ادامه صحبتهاش میگه :


علی رغم همه اون مهملاتی که درباره او ( مایکل جکسون ) تو سالهای بعد در رسانه ها گفته شد ، ما هیچ وقت از او هیچ عمل ناشایستی مشاهده نکردیم . من هرگز ، هرگز و هرگز هیچکدوم از اون شایعه ها رو در مورد مایکل جکسون باور نکردم و نخواهم نمود . با اینکه مایکل بارها و بارها با پسر من تنها بود اما هیچ وقت هیچ اتفاق زشت و ناشایستی رخ نداد . من حقیقتاً حتی ذره ای از اون حرفها رو باور نخواهم کرد .


کارن ویلسون میگه همه عکسها و یادگاری هایی که از مایکل جکسون به دست آورد رو طی تمام این سالها با همه وجود حفظ و نگهداری کرده و شاید جالب باشه که بدونید او هنوز ژاکت Beat It و دستکش پولک دوزی شده مایکل جکسون رو پیش خودش نگه داشته ! ( )


کارن در مورد این گنجینه ارزشمند و گرانبها میگه :


اونها رو سالهای ساله که توی کمد گذاشتم و درش رو قفل کردم . احتمالاً بعد از این همه سال باید کلی کهنه و قدیمی و پوسیده شده باشند و واسه همین نمیتونم درشون بیارم و زیاد دستمالیشون کنم چون ممکنه نابود بشن . ( )


کارن داستانش رو با این جملات عمیق و تکان دهنده به انتها میرسونه :


چهارشنبه شب ، یعنی درست ساعاتی قبل از مرگ مایکل و بعد از پایان ماموریت کاریم ، در جمع دوستان و همکاران تو یک مهمونی صمیمانه داشتم مثل همیشه با یکی از آهنگهای مایکل جکسون برای حاضرین میرقصیدم . گوش دادن به آهنگهای مایکل جکسون همیشه به من فرصتی رو میده که بتونم برای دیگران از داستان ملاقات پسرم دیوید با مایکل جکسون صحبت کنم . نمیدونم لحظات و ثانیه های از حالا تا انتهای عمرم رو در دنیایی خالی از مایکل جکسون چطوری سپری کنم ؟ فقط این رو با همه وجود باور دارم که هرگاه تا لحظه ای که زنده هستم صدای آهنگی از مایکل جکسون به گوشم برسه ، قلبم با عشق و قدرشناسی نام او را صدا خواهد نمود ...


Rest In Peace Michael Jackson ...



تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance


نظرات 1 + ارسال نظر
لیلا شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 09:45 ب.ظ

چقدر با احساس
مایکل اوج فروتنی در قله نبوغ و هنر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد