مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون پادشاه جاودان
مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون پادشاه جاودان

میان پرده ( در آستانه 25 ژوئن 2013 )


When I Look


And I Find


No Change ...



میخندم و میخندانم و دلتنگم ...

تا بعد ...

Stay Tuned
! Let's Dance

دلنوشته ای از یک دوست ...

سلام دوستان . روزها و شبهای خاطره انگیز ماه ژوئنتون سرشار از عشق ...


قبل از هر چیزی ، قدردانی و سپاس منو به خاطر نوشته های فوق العاده زیبایی که برام فرستادید پذیرا باشید . چقدر با خوندن خیلی هاشون اشک ریختم : نوشته کامران عزیز ، فرزام جان ، شبنم مهربون ...

از تک تکتون ممنون و متشکرم ...


روزهای گرفته و دلتنگ پایان ماه ژوئن ، نزدیک و نزدیک تر میشه و در همون حال ، فشار گرفتاری های مختلف زندگی تقریباً در حال منهدم کردنمه !! تو یه چنین اوضاع و احوال داغونی که حقیقتاً فرصت زیادی برای نوشتن در اختیارم نیست ، تقسیم کردن نوشته های زیبا و بی نظیر عاشقان مایکل جکسون کبیر با شما خوبان تنها کاریه که از دستانم برای ارباب افسانه ها بر میاد .


به همین دلیل تصمیم گرفتم امروز ، نوشته زیبا و سراسر عشق و خلوص دوست عزیزم ، نازلی که با خوندنش حسابی گریه کردم رو تقدیم شما عاشقان کنم . تا ببینید چطور میشه اینطور زیبا و ساده و تکون دهنده از عمق احساس با اون معشوق جاودان سخن گفت .


پس کلام رو کوتاه کرده و توجه شما رو به نوشته ارزشمند نازلی عزیز جلب میکنم :


لینک دانلود  

 


ممنونم عاشق ! جلوی عظمت عشق آسمونیت سر خم میکنم دوست من ...


و حالا داره کم کم 4 سال میشه که دیگه فقط تو رویاها و خاطرات من میرقصی ارباب ...



تا بعد ...

Stay Tuned
! Let's Dance

نوبت شما ( 13 ژوئن 2013 )

درود و سلام بر عاشقان مایکل جکسون کبیر . 13 ژوئن بر همگی شما مبارک باد !

سالهای ساله که دارم این روز رو به طرفداران مایکل جکسون در سراسر عالم تبریگ میگم . این نهمین باره !!


 روز 13 ژوئن 2009 ، درحالیکه شادی و سرخوشی فرا رسیدن چهارمین بهار آزادی مایکل جکسون کبیر با شادی و عشق نزدیک شدن زمان آغاز کنسرتهای لندن او صد چندان گشته بود ، عاشقان ارباب افسانه ها با قدرتی بیشتر از هر زمان دیگه در عالم به جشن و پایکوبی پرداخته و بار دیگه با خالق و سازنده این بزم بی مثال عاشقی تجدید عهد و پیمان نمودند . متاسفانه تنها 12 روز بعد ، سیاره زمین ، ماتم زده در سوگ از دست دادن بزرگترین حامی و یاور خویش ، رخت عزا بر تن نموده بود ...


اینگونه بود که " ژوئن " برای همیشه و تا ابد ، پر رنگ ترین و فراموش ناشدنی نام در دنیای عاشقان مرد یک دستکشه تاریخ گردید ...








و حالا دوباره 13 ژوئنی جدید از راه رسیده است . روزی که دیگه عاشقهای مایکل جکسون نمیدونند توش باید بخندند یا اشک بریزند . باید  شادی کنند یا با درد گریه سر بدن . من که فکر نمیکنم فرق چندانی وجود داشته باشه چرا که معتقدم هر قطره اشک و هر لبخند کمرنگی که از عمق وجود یه عاشق سرچشمه بگیره ، در حقیقت سلام و عرض ادبی عاشقانه به روح حاضر و ناظر اون مرد افسانه ایه .


همیشه معتقدم میشه به این 12 روز خاص از ماه ژوئن که پیش رومونه ، متفاوت از همه روزهای دیگه سال نگاه کرد ؛ میشه بیشتر از همه دنیا عاشقی کرد ، میشه عاشق بود و میشه عشق رو برای جهان و جهانیان از نو تعریف نمود ...


داشتم با خودم فکر میکردم برای امروز چه مقاله ای بنویسم اما هیچی به ذهنم نرسید  ! دیدم سالهای ساله که گفتنی ها رو گفتم و شنیدنی ها رو به زبون آوردم . روز سه شنبه درحالیکه زیر آفتاب شرجی و داغ خوزستان کنار رود کارون قدم میزدم یه دفعه فکری به ذهنم رسید و با خودم گفتم : این دفعه دیگه نوبت اونهاست ! همیشه من حرف زدم و دیگران خوندند ؛ بذار یه بار هم اونها بنویسند تا من بخونم ...


آره ، این دفعه نوبت شماست دوستان مهربون من . دلم میخواد توی این 12 روز باقی مونده تا 25 ژوئن ، هر احساسی رو که نسبت به مایکل جکسون توی قلبتونه به زبون بیارید . با همه وجود ، عشق و ارادتتون به اون مرد رو با ساده ترین و راحت ترین و بی تکلف ترین واژه ها شرح بدید . بنویسید تا سبک بشید بچه ها . میدونم ساعتها و ساعتها تو این 12 روز باقی مونده برای مایکل جکسون اشک خواهید ریخت و دلتنگی خواهید کرد اما باز هم در انتها احساس خواهید کرد  قلب و روحتون هنوز خیلی سنگینه . دوست دارید راه حلش رو بهتون نشون بدم ؟؟ براش بنویسید ! هر روز چند کلمه . هر زمان که دلتون از غصه و بیتابی در حال نابود شدن بود ، این نامه عاشقانه رو براش ادامه بدید تا در چهارمین سالروز درگذشتش ، قصه دلتون براش تکمیل شده باشه . اون وقت با همه وجود احساس سبکی و آرامش خواهید کرد . این حقیقت مطلق رو از آدمی که سالیان سال از عمرش رو وقف نوشتن از ارباب افسانه ها کرده بپذیرید  .

اگه دیدید ضرر داشت و فایده ای نکرد ، دیگه هیچ وقت هوس نوشتن در مورد مایکل جکسون به سرتون نزنه !!


دوست دارم نوشته های زیباتون رو وقتی کامل شد برام بفرستید . اگه دلتون خواست و دوست داشتید برام بنویسید که نوشتتون رو به نام خودتون در وبلاگ قرار بدم .


این حقیقتاً نخستین باری هست که من دارم یه همچین درخواستی از مخاطبانم به عمل میارم . میخوام ببینم بعد از سالهای سال که نوشته های منو با عشق خوندید ، در مقابل چه هدیه ای به مایکل جکسون کبیر تقدیم خواهید کرد !


مدتها پیش یه عکس بی نهایت بی نهایت بی نهایت خاص و تکون دهنده از مایکل جکسون ، همه دنیام رو به لرزه در آورد . یه عکس به ظاهر فانتزی و تخیلی که شرح و توصیف عمق معانی نهفته در اون مدتها و مدتها از من وقت خواهد گرفت . دلم میخواد این عکس رو حتماً حتماً به عنوان منبع الهام اصلی جلوی ذهنتون قرار بدید و با توجه به ادراکی که از مفاهیم عمیق این طنز گزنده و تلخ و دردناک پیدا میکنید ، نوشته های زیباتون رو خلق کنید .


تاکید و تکرار میکنم :


تا اونجاییکه میتونید و براتون مقدوره سعی کنید نکات مخفی و عمیق این اثر خاص رو استنباط نموده و سپس با توجه به برداشت آزادی که از اون پیدا میکنید ، متنهای عاشقانتون در مدح و ستایش ارباب افسانه ها و احساس قلبتون به اون یگانه تاریخ رو خلق نمایید .


اینم اون تصویر بی نظیر :



با همه وجود و اشتیاق محض منتظر خوندن نوشته های زیبای شما هستم . میتونید همچنان در بخش نظرات ، حرفها و نظراتتون رو درج کنید اما لطفاً مقاله های نهایی و اصلیتون رو به آدرس ایمیلم ارسال کنید . ممنونم ...


email : ali_mjfollower@yahoo.com


با تقدیمی عشقی بی پایان به محضر مردی که زندگیم رو برای ابد دگرگون کرد ...


روزت مبارک مایکل جکسون ...



تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance

در آستانه 13 ژوئن 2013 ...

سلام به دوستان و همراهان همیشگی و نازنین ...


نوشته جدید رو در حالی تقدیم حضورتون میکنم که هشتمین سالگرد پایان جلسات محاکمه مایکل جکسون کبیر از راه رسیده و تقویم ، سالگرد نخستین روز از آغاز هفته شور هیات ژوری دادگاه سانتا ماریای امریکا رو به ما نشون میده ...


هفته ای سراسر انتظار و هیجان و دلنگرانی و اضطراب ؛ هفته ای لبریز از عطر عاشقی و دعا و راز و نیاز ...









اونقدر تشریح لحظات این هفته برای من سنگین و وحشتناکه که همیشه زبونم از توصیف ثانیه هاش عاجز میمونه ...


به همین دلیل تصمیم گرفتم در آستانه روز فرخنده و بزرگ 13 ژوئن ، هدیه ای ارزشمند و دلنشین از مایکل جکسون کبیر رو تقدیم همه عاشقهای صبور اون مرد افسانه ای کنم :


ورژن دوصدایی و جدیدی از آهنگ This Is IT به همراه پل آنکا ، خالق و سراینده حقیقی این اثر جاودان !


این نسخه جدید ماه گذشته در آلبومی جدید متشکل از دوئتهای پل آنکا روانه بازار موسیقی شد . وکالهای اصلی مایکل جکسون در این نسخه با نسخه منتشر شده در آلبوم و فیلم This Is It در سال 2009 به کلی متفاوت است !

امیدوارم از شنیدن این نسخه جدید حسابی لذت ببرید ...



لینک دانلود


و اکنون با گوش سپردن به نوای آسمانی ارباب افسانه ها ، یک بار دیگر به استقبال روز مایکل جکسون میرویم ...



تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance

داستان David Smithee به روایت Karen Wilson ...

سلام دوستان نازنین عاشق من . حالتون چطوره ؟

نوشته امروز ، خاطره یک مادر بزرگوار و عاشقه که سالهای ساله پسرش رو از دست داده . درباره این مادر و فرزند تو سال 2009 و در نخستین ماههای بعد از مرگ مایکل جکسون به اختصار مطالبی رو از طریق نخستین وبلاگ پادشاه جاودان تقدیم علاقمندان کرده بودم . امروز و در این پست ، داستان این مادر رو یک بار دیگه و با جزئیات کاملتر برای عاشقان مایکل جکسون کبیر روایت خواهم نمود . پس مثل همیشه ادامه مطلب رو با " عشق " مطالعه بفرمایید :

کارن ویلسون درست چند روز بعد از مرگ مایکل جکسون کبیر در سال 2009 میلادی داستانش رو اینطور آغاز میکنه و میگه :

داشتم از یک سفر تجاری به Tulsa بر میگشتم که یه دفعه خبر درگذشت مایکل جکسون در روز پنجشنبه به گوشم رسید . شنیدن این خبر ویرانگر ، خاطرات به یاد ماندنی و شگرفی از پسرم دیوید رو یه بار دیگه از نو در ذهنم زنده کرد و به خاطرم آورد که مایکل جکسون تا چه اندازه خاص و شگفت انگیز با او ( دیوید ) برخورد میکرد . مرگ دیوید تراژدی وحشتناک زندگی من بود و شنیدن خبر درگذشت مایکل جکسون یه بار دیگه قلبم رو سنگین و پر از درد نمود . ( )

دیوید 14 ساله برای نخستین بار در سال 1984 میلادی در حالیکه به بیماری حاد و شدید عفونت مثانه مبتلا بود ، مایکل جکسون رو در منزل شخصیش در کالیفرنیا ملاقات نمود . این ملاقات در حقیقت بخشی از سفر یک هفته ای دیوید به کالیفرنیا به حساب میومد که از طرف سازمانی که کارش برآوردن آرزوهای کودکان بیمار و لاعلاجه ، برنامه ریزی و اجرا شده و مخارج اون تماماً از طرف شخص مایکل جکسون پرداخت گشته بود . 


طی بعد از ظهری که در اون دیوید مهمون منزل شخصی مایکل جکسون در کالیفرنیا بود ، پسرک به همراه مایکل جکسون در آمفی تئاتر واقع در عمارت انسینو فیلم تماشا کرد ، همراه با جکسون مشغول انجام بازیهای کامپیوتری شد و حتی از او یاد گرفت که چطوری رقص مونواک رو به اجرا در بیاره !

دیوید در دفترچه خاطراتش راجع به انجام بازیهای کامپیوتری با مایکل جکسون اینطور نوشته :


باهاش 2 دست بازی کردم و هر دو دست ، شکستش دادم !! ( )


این سفر و ملاقات ، زمانی برای دیوید خاص تر و خاطره انگیز تر شد که مایکل جکسون ، ژاکت چرمی قرمز رنگی که در ویدئوی Beat It به تن کرده بود ، همراه با دستکش سفید پولک دوزی شده زیبایی که اون رو در شب مراسم American Music Awards 1984 بر دست داشت و توی اون شب ، 8 جایزه افسانه ای رو از آن خودش کرده بود به دیوید هدیه داد ! ( )


کارن به خاطر میاره و میگه :


یادمه دیوید در کل مدت زمان پرواز تا Tulsa ، کت مایکل جکسون رو به تن داشت و دستکش رو توی دستش کرده بود ! او از خوشحالی توی آسمونها سیر میکرد ...



کارن ادامه میده و میگه :


دیوید که در اون زمان دانش آموز کلاس هشتم مدرسه Nimitz بود به علت وخامت حالش مستقیماً بعد از بازگشت از کالیفرنیا به بیمارستان منتقل شد . در طول مدتی که دیوید در بیمارستان بستری بود مدام کت و دستکش مایکل جکسون ، همراه با عکسی که همراه با او انداخته بود رو با افتخار به عیادت کنندگانش نشون میداد .


دیوید یک ماه بعد درگذشت ...


کارن تعریف میکنه و میگه :


مایکل جکسون شادترین ماه عمر من و پسرم رو در ماه آخر حیات دیوید بهمون هدیه کرد . دیوید با شادی و خوشحالی بسیار زیاد دیده از این جهان فرو بست . من مطمئن هستم که این ملاقات ، تاثیر بسیار عمیقی بر روی خود مایکل جکسون هم به جا گذاشته بود چرا که او بعدها آلبوم Victory جکسونها رو به دیوید تقدیم نمود .



کارن ویلسون در سالهای بعد از درگذشت دیوید سعی کرد راه و مسیر مایکل جکسون رو در زندگی فردیش با همه قدرت ادامه بده . او در همه حال مدافع قدرتمند و سرسخت مایکل جکسونی باقی موند که بارها و بارها در زندگیش با انواع تهمتها و اتهامات مربوط به آزار و اذیت کودکان مواجه گردید ... ( )


ویلسون در ادامه صحبتهاش میگه :


علی رغم همه اون مهملاتی که درباره او ( مایکل جکسون ) تو سالهای بعد در رسانه ها گفته شد ، ما هیچ وقت از او هیچ عمل ناشایستی مشاهده نکردیم . من هرگز ، هرگز و هرگز هیچکدوم از اون شایعه ها رو در مورد مایکل جکسون باور نکردم و نخواهم نمود . با اینکه مایکل بارها و بارها با پسر من تنها بود اما هیچ وقت هیچ اتفاق زشت و ناشایستی رخ نداد . من حقیقتاً حتی ذره ای از اون حرفها رو باور نخواهم کرد .


کارن ویلسون میگه همه عکسها و یادگاری هایی که از مایکل جکسون به دست آورد رو طی تمام این سالها با همه وجود حفظ و نگهداری کرده و شاید جالب باشه که بدونید او هنوز ژاکت Beat It و دستکش پولک دوزی شده مایکل جکسون رو پیش خودش نگه داشته ! ( )


کارن در مورد این گنجینه ارزشمند و گرانبها میگه :


اونها رو سالهای ساله که توی کمد گذاشتم و درش رو قفل کردم . احتمالاً بعد از این همه سال باید کلی کهنه و قدیمی و پوسیده شده باشند و واسه همین نمیتونم درشون بیارم و زیاد دستمالیشون کنم چون ممکنه نابود بشن . ( )


کارن داستانش رو با این جملات عمیق و تکان دهنده به انتها میرسونه :


چهارشنبه شب ، یعنی درست ساعاتی قبل از مرگ مایکل و بعد از پایان ماموریت کاریم ، در جمع دوستان و همکاران تو یک مهمونی صمیمانه داشتم مثل همیشه با یکی از آهنگهای مایکل جکسون برای حاضرین میرقصیدم . گوش دادن به آهنگهای مایکل جکسون همیشه به من فرصتی رو میده که بتونم برای دیگران از داستان ملاقات پسرم دیوید با مایکل جکسون صحبت کنم . نمیدونم لحظات و ثانیه های از حالا تا انتهای عمرم رو در دنیایی خالی از مایکل جکسون چطوری سپری کنم ؟ فقط این رو با همه وجود باور دارم که هرگاه تا لحظه ای که زنده هستم صدای آهنگی از مایکل جکسون به گوشم برسه ، قلبم با عشق و قدرشناسی نام او را صدا خواهد نمود ...


Rest In Peace Michael Jackson ...



تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance