مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون پادشاه جاودان
مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون ارباب افسانه ها

مایکل جکسون پادشاه جاودان

یادبودی برای ویتنی ...

از اون بامدادی که بی خیال و آروم داشتم تو هتل دلوار بوشهر ایمیلم رو چک میکردم که یه دفعه دیدن خبر هولناک درگذشت ویتنی هیوستون همه افکارم رو به هم ریخت یک سال میگذره ؛ امروز نخستین سالگرد درگذشت ویتنی هیوستون هستش ! به همین مناسبت ویدئوی کوتاهی رو تقدیم همه عاشقان این بانوی تکرار ناپذیر آواز جهان میکنم ...


لینک دانلود 



میتونید اگه مایل بودید امشب ساعت 19 ، ویژه برنامه ای در مورد ویتنی رو از شبکه من و تو تماشا کنید ...



لینک برنامه بیوگرافی در من و تو


یادش گرامی و نامش جاودانه باد ...




تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance

با خاطرات مایکل جکسون ( HBO : One Night Only )

شاید امروز وقتی به تقویم نگاهی بندازیم ، دو روز 8 و 9 دسامبر سال 1995 هم دو روز عادی مثل همه روزهای دیگه تاریخ به نظر برسند اما تقدیر میتونست کاملاً به گونه ای دیگه رقم بخوره !


سالهای سال پیش و در واپسین ماههای سال 1995 ، سرنوشت دیگه ای برای دو شب 8 و 9 دسامبر مقدر بود ؛ در حدود 250 میلیون بیننده تلویزیونی مشتاق و هیجان زده منتظر فرا رسیدن این دو شب حماسی و تکرار ناپذیر بودند تا ببینند مایکل جکسون کبیر این بار چطور اونها رو با جادوی تمام نشدنی خودش غافلگیر میکنه . قرار بود سلطان پاپ در این دو شب باشکوه ، کنسرتهایی خیره کننده و استثنایی رو در مقابل دیدگان مردم جهان به نمایش در بیاره ؛ ترکیبی خارق العاده از 2 ساعت رقص و موسیقی با اجرای آهنگهایی خاطره انگیز از دوران جکسون فایو تا Childhood !!


برنامه اینچنین بود که جکسون در دو شب 8 و 9 دسامبر در سالن Beacon Theater لس آنجلس به اجرای کنسرت پرداخته و سپس ، گلچینی از برترین لحظه های این دو شب انتخاب شده و در قالب پکیجی دیدنی در روز یکشنبه ، 11 دسامبر 1995 میلادی به روی آنتن تلویزیون برود ...



درست چند روز قبل از آغاز این نمایش بزرگ ، Jeff Margolis کارگردان این کنسرتها طی بیانیه ای مفصل ، در مورد این کنسرتها اعلام نظر نمود :


این نمایش با هر آنچه در تصور و خیال شما از یک کنسرت مایکل جکسون نقش بسته است به کلی متفاوت خواهد بود . روش اجرای آهنگها با هر آنچه قبل از این از آقای جکسون دیده اید کاملاً فرق خواهد داشت . او در هر آنچه تا کنون به نمایش در آورده بی نهایت موفق بوده اما از آنجا که وی فردی همواره خلاق و نوآور بوده لذا احساس کرده که زمان یک تغییر کلی فرا رسیده است . بدون شک این کنسرتها بهترین اجراهای او تا به این لحظه خواهند بود . آقای جکسون قصد داشته از طریق اجرای این کنسرتها به مخاطبانش نزدیکتر باشد . از آنجا که در سالن Beacon Theater تنها گنجایش 1500 نفر وجود داشته و نه 100000 نفر مشابه استادیوم های عظیم و بزرگ ، لذا این یک تجربه متفاوت و جدید برای ایشان به حساب خواهد آمد . مایکل جکسون تا به این لحظه با اعضای 6 گروه راک ، 40 نفر از اعضای حرفه ای ارکستر سمفونی ، 32 رقصنده و 9 طراح رقص مختلف برای این نمایشها همکاری داشته است . این نمایشها حقیقتاً چیزی متفاوت است . مایکل جکسون تصمیم گرفته که بهترین کار خود را برای این کنسرتها به اجرا گذاشته و همه توان خود را برای تمرین به کار ببرد . او مدت 2 هفته است که به صورت بی وقفه ، خطرناک و بی توجه به وضع سلامتی فیزیکیش مشغول تمرین برای این کنسرتها می باشد . 


و سرانجام ، اتفاقی که نباید رخ داد :


مایکل جکسون درست چند روز قبل از آغاز این کنسرتها در روز چهارشنبه 6 دسامبر 1995 میلادی و بر روی صحنه تمرین ، درست در هنگام اجرای آهنگ Black Or White ایست قلبی کرد و نقش بر زمین شد !!



مایکل جکسون در حال تمرین ، چهل و هشت ساعت قبل از ایست قلبی


با وقوع این صحنه وحشتناک ، تیم امنیتی مایکل جکسون بلافاصله با 911 تماس گرفت و درست  4 دقیقه بعد ، آمبولانسی در جلوی سالن تمرین آماده انتقال بدن بی جان مایکل جکسون به سمت بیمارستان Beth Israel بود ...


در طول مسیر انتقال مایکل جکسون به بیمارستان ، پزشکان داخل آمبولانس با انواع متدهای مختلف از جمله استفاده از ماسک اکسیژن ، شوک قلبی و تزریق انواع و اقسام آمپولها ، عملیات احیا را آغاز نموده و شروع به تثبیت ضربان نبض بسیار نامنظم بیمار مشهور خود نمودند .

مایکل جکسون دقایقی بعد در بخش اورژانس بیمارستان Beth Israel بستری شده و اوضاع آشفته و درهمی از پزشکان و پرستاران مضطرب در کنار بالین این ابر ستاره تاریخ موسیقی به راه افتاده بود .


پزشکان با انجام یک سری آزمایشات اولیه ، علت اصلی بیماری مایکل جکسون را از دست دادن حجم انبوهی از مایعات حیاتی بدن تشخیص داده و عنوان نمودند که این مساله در کنار ساعتهای بی خوابی طولانی مدت ، اجتناب از مصرف مواد غذایی مفید و از همه مهمتر استرس و فشار روحی و روانی شدید ، منجر به ایست قلبی و تنفسی بیمار گردیده است . 


شاید لزومی به یادآوری این مطلب نباشه که سونامی خبری وحشتناکی از نخستین ثانیه ورود مایکل جکسون به بیمارستان ، سراسر کره زمین را در نوردید !!!


و درست از همان لحظه  ، مطبوعات و رسانه ها داستان سازی و شایعه پردازی را نسبت به این تراژدی آزار دهنده آغاز نمودند :


مایکل جکسون مبتلا به بیماری AIDS گردیده است !!


مایکل جکسون به علت افراط در انجام اعمال جراحی پلاستیک دچار ایست قلبی گردید !!


مایکل جکسون به علت مصرف بیش از حد مواد سفید کننده پوست سکته کرد !!


مایکل جکسون به علت اوردوز مصرف کوکایین در آستانه مرگ !!


مایکل جکسون جهت کنسل نمودن کنسرتهای HBO ، نمایش ساختگی ایست قلبی و بیمارستان را سر هم نمود !!!


( تئوری احمقانه ای که فرانک کاسیوی کثیف یکی از باورمندان آن بوده و با وجود همه ادعای دوستی و رفاقتش با مایکل حتی علناً آن را در کتاب خویش نیز عنوان نموده است !!! )



و اما حقیقت ماجرا تنها یک اصل ساده بود ؛ همان چیزی که پزشکان در نخستین قدم به وضوح مشخص نمودند : بی خوابی ، مصرف کم آب و مواد مغذی و استرس و فشار کاری شدید . همون مشکلات بی انتهایی که همیشه در هنگام اجرای نمایش با اونها مواجه میشد . مایکل جکسون همیشه بیش از حد توان هزاران انسان سالم و قدرتمند و ورزیده از جسم نحیف و بیمار و شکنندش کار میکشید ؛ با کمال تاسف درست وقتی که پای عشق به انسانها و شاد کردن اونها از طریق هنر نمایش به میون میومد دیگه هیچ دلیل عقلی و منطقی و معقول و موجهی در ذهن مایکل جکسون فرو نمیرفت !! دوباره میشد همون موجود یک دنده لجوج که فقط و فقط از دلایل قلبی و احساسی خودش تبعیت میکرد ؛ دوباره میشد همون موجود محتاط و وسواسی و بی نهایت سختگیری که هیچ چیزی در نظرش خوب و ایده آل جلوه نمیکرد و همیشه تنها به بیشتر و بیشتر و بیشتر می اندیشید . میشد همون مردی که دوباره از هیچ چیزی راضی نبود و استرس بد بودن و نامناسب بودن و غیر قابل قبول بودن (!!!) همه فکر و روح و دنیاش رو لبریز میکرد . میشد همون انسان دو شخصیتی متزلزلی که با وجود اینکه برترین نام گیتی بود ولی باز هم خودش رو موجودی ناتوان و بی ارزش و فراموش شده میدید !!!! درد مایکل جکسون این بود که هرگز خودش و قدرتهای شگفت انگیز بی مانندش رو نتونست ببینه و باور کنه و همواره تنها راه رسیدن به اندکی مقبولیت (!!!!) در بین انسانهای زمین رو ریاضت کشیدنهای بی انتها و گذشتن از همه لذتها و امکانات طبیعی و مادی دنیا میدونست !!! همون مسیر سیاه و بی فرجامی که سرانجام روز 25 ژوئن 2009 ، پرونده زندگیش رو برای همیشه بست و اون رو از تمام این افکار پریشان تا ابد خلاص نمود ...


مایکل جکسون در طول چند روزی بستری بودنش در بیمارستان به تدریج با نظارت تیم پزشکی حرفه ای و قدرتمند تونست سلامتی خودش رو به دست بیاره . طرفداران هم از نخستین لحظه انتشار این خبر هولناک لحظه ای از ارائه عشق و محبت و حمایت خود دریغ ننموده و با تماسهای تلفنی بی وقفه ، اجتماع در مقابل درب اصلی و ارسال انواع و اقسام هدایا ، مسئولین بیمارستان را عصبی و روانی نمودند !!!



در طول مدت بستری بودن مایکل جکسون در Beth Israel ، عده زیادی از دوستان و اقوام و نزدیکان مایکل برای ملاقات او راهی بیمارستان شدند ؛ افرادی از جمله جنت ، کاترین ، ربی ، دایانا راس و دو پسرش و همینطور همسر مایکل جکسون در اون دوران یعنی لیزا ماری پریسلی . 


پزشکان معالج مایکل جکسون بعدها شهادت میدادند و سوگند میخوردند که مایکل در بیمارستان به جای اینکه به فکر این باشه که بتونه زودتر سلامتی خودش رو به دست بیاره و به زندگی عادیش برگرده  ، مدام با اندیشه به اینکه چرا نتونسته کنسرتها رو سر موقع اجرا کنه و دل طرفدارانش رو به این خاطر آزرده کرده ، با درد و افسردگی درون تخت بیمارستان اشک میریخت و گریه میکرد ...  




دو افسانه از تاریخ شانه به شانه خیره به ناکجا آباد ...


حضور افتخاری مارسل مارسو در صحنه تمرینات مایکل جکسون ، 4 دسامبر 1995


با وجود اینکه کنسرت گزاران در طول مدت بستری بودن مایکل جکسون در بیمارستان بیانیه داده که این کنسرتها به دلیل وخامت حال مرد یک دستکشه به تعویق افتاده و در زمان مناسب دیگری اجرا خواهند شد اما این اتفاق هرگز رخ نداد و پرونده اجرای کنسرتهای ONO برای همیشه مختومه اعلام گردید ! همین مطلب بهانه ای بود تا دروغپردازان رسانه ای ، با قدرت و فشار شدید تری به انتشار داستان بیماری ساختگی مایکل جکسون بپردازند !! شایعه ای که با وجود اینکه اکنون سالها از زمان آن میگذرد ولی همچنان باورمندان خاص خود را دارا می باشد . شاید باورمندان همین داستان باشند که سالها بعد ، داستان مرگ مایکل جکسون در 25 ژوئن 2009 را نیز باور نکرده و با چنین استدلالهای مضحک و خنده داری آن را به سخره گرفته و اعلام نمودند که کل ماجرا تنها یک حقه و نیزنگ بزرگ از طرف شخص جکسون جهت کنسل نمودن تور دیس ایز ایت بوده است !!! مایکل جکسونی که همه سلامتی و زندگی و هستیش را تا لحظه مرگ وقف خلق بزرگترین نمایش کره زمین نموده بود ...


مایکل جکسون چند روز بعد از بستری شدن در Beth ، سلامتی خویش را بازیافت و برای گذراندن تعطیلاتی کوتاه ، رهسپار دیزنی لند فرانسه گردید ...



Wayne Nagin و پزشک معالج در حال همراهی مایکل جکسون جهت خروج از بیمارستان ... 



تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance

با خاطرات مایکل جکسون ( تراژدی خانواده Fleming )

در فوریه سال 1995 میلادی ، جهان با شوک خبری وحشتناکی مواجه شد :


مادری امریکایی به نام Donna Fleming در حالیکه کاملاً مشاعرش را از دست داده بود ، بعد از پرتاب دو فرزندش از بالای پلی در لس آنجلس به داخل رودخانه ، خودش نیز به داخل رودخانه پرید تا به زندگی اش خاتمه دهد !


نیروهای امداد و نجات پس از اطلاع از واقعه بلافاصله خود را به صحنه رسانده و موفق شدند مادر و فرزند بزرگتر یعنی مایکل 2 ساله را نجات دهند اما متاسفانه طفل چند ماهه خانم فلمینگ به نام Graig توسط کالسکه ای که کودک داخلش قرار داده شده بود به اعماق رودخانه کشیده شده و جان باخت ...


خبر این تراژدی دردناک مایکل جکسون رو به شدت آزرده و پریشان کرد . وی پی از اطلاع از این واقعه بلافاصله تصمیم گرفت به خانواده فلمینگ به هر طریقی که شده کمک کنه . به همین دلیل او در اولین اقدام و به سرعت هزینه های درمانی مایکل فلمینگ 2 ساله رو که در جریان واقعه به شدت مجروح شده و در بیمارستان بستری شده بود رو پرداخت کرد . سپس مایکل جکسون درخواست نمود تا کلیه مخارج مراسم تدفین Graig از محل درآمدهای خودش پرداخت شده و برای طفل خردسال مراسم تدفین آبرومندی برگزار بشه . همچنین ، مرد یک دستکشه به سرعت بورس زندگی و تحصیلی مادام العمری رو برای حمایت و سرپرستی از مایکل فلمینگ اختصاص داد تا از بابت زندگی و تحصیل و آینده شغلی و کاری کودک آسوده خاطر باشه .


به این ترتیب روز خاکسپاری Graig از راه رسید . مایکل جکسون آهسته و مخفیانه به کمک جمعی از دوستان و نزدیکان خانواده فلمینگ تونست در مراسم حضور پیدا کنه .


بنابر اظهار نظر شهود ، مایکل جکسون در تمام طول مدت مراسم سرش پایین بود و در سکوتی عمیق به زمین خیره شده بود . وقتی که تابوت کوچولوی Graig برای قرار گرفتن در محل آرامگاه وارد محوطه شد ، مایکل جکسون به وضوح اشک میریخت و گریه میکرد ...


پس از پایان مراسم و قبل از ترک آرامگاه ، مایکل جکسون که سعی میکرد به خودش مسلط باشه و قوی و مهربون صحبت کنه به سمت مایکل فلمینگ 2 ساله که از فاجعه جون سالم به در برده بود رفت و دستهای کوچولوی پسرک رو تو دستاش گرفت و نوازششون کرد و با لبخند گفت :


تو باید شجاع باشی پسر کوچولو !


این واقعه دردناک تا اون حد بر روی مایکل جکسون تاثیر گذاشته بود که هنرمند هزاره ها در هنگام انتشار اولین تک آهنگش از آلبوم History ، این یادداشت رو هم در کنار آهنگ منتشر نمود :


آهنگ Childhood رو تقدیم میکنم به Graig و برادر نجات یافتش Michael . همچنین امیدوارم این کمک مالی ناچیز بتونه کودکی و آینده Michael رو از گزند همه حوادث و مشکلات احتمالی مصون نگه داره . با عشق : MJ .  




کاور نخستین تک آهنگ آلبوم History 



مایکل جکسون در کنار مایکل فلمینگ 2 ساله ، غرق در افکار پریشان خویش ...


جای خالیت رو هیچ چیزی تا ابد توی این عالم پر نمیکنه مایکل جکسون ! هیچ چیزی ...



تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance

میان پرده ( Mirror Image )

سلام به همگی دوستان عزیز ...


حدوداً 10 روز پیش زمانی که برای چند روز برای کار به خارج از کشور سفر کرده بودم ، تو یکی از کتاب فروشی های شیک و بزرگ و درجه 1 دنیا ، چشمم به کتابی خورد که یه دفعه با دیدن عکس کاورش و اسم اون ، نفسم برای چند ثانیه متوقف شد !! سریع اومدم دوربینم رو در بیارم ازش عکس بندازم اما بهم اجازه ندادند و گفتند حق عکس برداری تو کتابفروشی رو نداری !! من هم افسرده و غمگین فوری قلم و کاغذی از تو کیفم در آوردم و اسم کتاب رو نوشتم تا بلافاصله برم تو اینترنت و عکس کاورش رو در آورده و بعد ، اون رو دانلود و مطالعه کنم :




چیزی رو تو ذهنتون تداعی کرد ؟! هیچ چیزی از دنیای مایکل جکسون رو ؟؟!!




تشریح اینکه الآن چه حجم انبوهی از مطالب و موضوعات توی ذهن نا آروم منه کاملاً محاله !


دلم میخواد تا اونجایی که میتونید و براتون مقدوره ، علم و دانش و دانسته هاتون رو در مورد مایکل جکسون با هم ترکیب کنید و قوای خیالتون رو تا اونجایی که براتون امکان داره به پرواز در بیارید و تا حدی که میشه در مورد این دو عکس تحقیق کنید تا لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر در عالم شگفت انگیز ارباب افسانه ها غوطه ور بشید .


سفر خوشی رو براتون آرزو میکنم ... 


تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance

میان پرده ( آخرین سورپرایز ! )

سال 1995 میلادی بود و Gene Kelly بازیگر ، خواننده و رقصنده مشهور و افسانه ای امریکایی واپسین روزهای عمر خود را پشت سر می نهاد . در همان زمان بود که Gene به علت حمله قلبی در بیمارستانی در لس آنجلس بستری گردید و چند روز بعد ، بهبودی نسبی یافت . 



وقتی مایکل جکسون از این خبر دردناک مطلع شد که آموزگار بزرگ و بت همیشگی همه عمرش بیمار و ناتوان در بیمارستان بستری شده فوری دسته گلهای زیبا و رنگارنگ فراوانی رو تهیه کرد و برای Gene در بیمارستان فرستاد . او بر روی یادداشت کوچکی که در کنار گلها بود نوشت :


زودتر خوب شد مرد ! من برات یه سورپرایز جالب در هنگام بازگشتت به خونه دارم !


وقتی Gene چند روز بعد به خونه برگشت ، در کمال بهت و ناباوری چیز بسیار بسیار عجیبی رو در جاکفشی جلوی در خونش دید . یه جفت کفش برنزی زیبا و استثنایی ! کفشها در همون نظر اول برای Gene خیلی آشنا به نظر اومدند . بله ، او اشتباه نمیکرد . اینها در واقع همون کفشهای رقص افسانه ای Gene در فیلم تاریخی ، کلاسیک و ماندگار Singing In The Rain بودند که مایکل جکسون اونها رو از محل نگهداریشون در موزه خریداری کرده و به این شکل زیبا ، برنزکاری و آماده کرده بود . در کنار کفشها ، پلاک فلزی کوچیکی قرار گرفته بود که روش این عبارت با دستخط مایکل جکسون خودنمایی میکرد :


تقدیم به بزرگترین رقصنده کره زمین . عاشقتم ! شاگردت : MJ .


پیرمرد با دیدن این صحنه کفشهای قدیمیشو به سینه چسبوند و به آهستگی اشک ریخت . چند ماه بعد در فوریه سال 1996 ، Gene Kelly دیده از جهان فرو بست ...





تا بعد ...


Stay Tuned

! Let's Dance